تولد یکسالگی
عزیزترینم روز 93/06/06 مصادف با میلاد مبارک حضرت معصومه سلام الله علیها و روز دختر همزمان با تولد یکسالگی تو بود. که من این رو به فال نیک میگیرم که انشاءالله دختر نازم الگوش حضرت معصومه و مادر بزرگوار ایشون باشه.
گلکم یک روز قبل از تولدت تو اولین کلمات معنی دار زندگیت رو که قشنگ ترین بودند رو برای اولین بار گفتی که منو خاله جون و مامان بزرگ از ذوق تو پوست خودمون نمی گنجیدیم.تو دوبار گفتی م َ م َ و ب َ ب َ که خیلی برام لذت بخش بود آخه مدتها بود که منتظر این دو کلمه بودیم.
عصر اون روز من و بابایی رفتیم و برات کیک تولدتو با طرح کیتی سفارش دادیم البته به چند تا شیرینی فروشی سر زدیم که بالاخره یکیشون قبول کرد که خدارو شکر کیکت با اینکه خیلی ساده بود ولی خیلی دوست داشتنی شده بود.
روز تولدت با اینکه پنجشنبه بود ولی بابایی به خاطر کار زیادش مجبور بود که تا آخر وقت شرکت باشه به همین خاطر خاله جون که همیشه به ما لطف داره و همه کارهای تو رو هم انجام میده دوباره شرمنده مون کرد و از صبح اومد و کلی زحمت کشید و در واقع اکثر کارهارو اون برامون انجام داد.خلاصه منو خاله برای اینکه مهمونی کوچولوی تولد یکسالگی دخترم قشنگ بشه خونه رو یه کوچولو تزیین کردیم، با اینکه اولین بارمون بود ولی یه ژله آفتابگردان خوشگل درست کردیم و سالادهارو خیلی خوشگل تزیین کردیم که خدارو شکر سفرمون خیلی خوشگل و غذاهامون خیلی خوشمزه شده بود دست خاله جون و مامان بزرگ و بابابزرگ درد نکنه که همیشه زحمت ما با اوناست.
بعد از شام چون خیلی دیر شده بود کیکو آوردیم و تو برات خیلی جالب بود که همه به تو توجه دارند و تو هم از کیک خیلی خوشت اومده بود خلاصه کلی عکس با همه گرفتی که آخرسر کمی خسته شدی.و دست مادربزگها و عمه و جون و دایی جون درد نکنه که برات دوتا النگوی خوشگل هدیه آورده بودند. کادوی من هم به دختر یه تاب خوشگل با طرح کیتی که دخترم عاشقشه و کادوی بابا هم دو تا اسباب بازی خوشگل بود که تو خیلی باهاش اون شب بازی کردی و از ذوقت همش اونو این ور و اون می بردی.
امیدوارم همیشه لبت خندون و دلت شاد و تنت سلامت و قلبت آروم و مهربون و با ایمان و عاقبتت به خیر باشه گلم.