نام گذاري
گلم وقتي تو هنوز تو دل من بودي و نميدونستم دختري يا پسر ،
يه روز خيلي دلم خواست كه اين موضوع رو بفهمم كه جنسيت تو چيه.
در نتيجه سريع رفتم سراغ قرآن و نيت كردم
كه اگر اسم دخترانه در اون صفحه اي كه باز شد پيدا كردم تو احتمالاً دختري و بالعكس.
قرآن رو بوسيدم و باز كردم ،آيات رو خوندم و به كلمه حسنا رسيدم ،
خيلي خوشحال شدم پس نازنين من دختره ،
همدم مادر و دلبر پدر.همونجا دلم خواست كه اسم تو رو حسنا بگذاريم
كه انشاءالله مثل اسمت نيكو و نيكوكار باشي.
البته باباييت خيلي اصرار داشت كه اسم تو رو فاطمه و يا زهرا بگذاريم
كه من به دليل زياد بودن اين دو اسم در فاميل مخالفت كردم.
اميدوارم يه روزي منو به خاطر اين موضوع مواخذه نكني .
چون من و بابايي سر اينكه اسمتون رو فاطمه بگذاريم يا حسنا ،
اين دو اسم رو نوشتيم و لاي قرآن گذاشتيم و بر خدا توسل كرديم .
سه بار اسم حسنا اومد درنتيجه اسم حسنا براي تو انتخاب شد.
كه در روز هفتم پس تولدت باباجون (باباي بابا) پس از گفتن اذان
و اقامه در گوش هاي تو اسم تورو گذاشت.